جدول جو
جدول جو

معنی سگ مگس - جستجوی لغت در جدول جو

سگ مگس
نوعی مگس که پاهای دراز دارد و به بدن سگ و اسب و بعضی حیوانات دیگر می چسبد و خون آن ها را می مکد
فرهنگ فارسی عمید
سگ مگس
گونه ای مگس که از مگسهای معمولی کمی بزرگتر است و مگسی است موذی و سمج و چسبنده و دارای پاهای دراز و چنگالهای قوی و خون سگ و اسب و حیوانات دیگر را میمکد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سگ جگر
تصویر سگ جگر
سخت دل، بی رحم، موذی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سگ منش
تصویر سگ منش
بدخو، بی ادب، گستاخ
فرهنگ فارسی عمید
(سَ جِ گَ)
به معنی سگ جان است که سخت جان و محنت کش باشد. (برهان) ، کنایه از موذی و بیرحم و سخت دل. (آنندراج) :
استخوان پیش کش کنم غم را
زانکه غم میهمان سگ جگر است.
خاقانی.
، مردم غردل و نامهربان. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(سَ گَ)
نوعی از نسترن وحشی در کتول و آمل و دیلمان. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سگ جگر
تصویر سگ جگر
تاب آورد سخت جان
فرهنگ لغت هوشیار
خرمگس
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی گیاه سمی
فرهنگ گویش مازندرانی
خرمگس
فرهنگ گویش مازندرانی
خرمگس
فرهنگ گویش مازندرانی
سر و صدا، جار و جنجال
فرهنگ گویش مازندرانی
گوساله یک تا دو ساله
فرهنگ گویش مازندرانی
درختی کوچک مانند گل سرخ که در مناطق ییلاقی روید
فرهنگ گویش مازندرانی